خانواده برتر

متن مرتبط با «پدرم» در سایت خانواده برتر نوشته شده است

پدرم مخالف ازدواج منه، میگه نمی تونم دخترم رو با کسی ببینم

  • سلام دختری هستم ۲۲ ساله و دانشجو. راستش پدرم کلا با ازدواج مخالفه، یه خواهر دیگه هم دارم که از من کوچک تره ، نه اینکه بگیم با آدم خاصی، نه کلا مخالفه. سال پیش یه خواستگار داشتم که جراح قلب بود و خانوادگی و اخلاقی هم عالی، یعنی یه خواستگار نبود بیشتر ،عاشقم بود، این قدر رفت و اومد آخر پدرم کاری کرد که کلا بره و نیاد با بی احترامی. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • پدرم ما رو حبس کرده

  • من و داداش و مادرم واقعاً خسته شدیم. حتی داداش ده ساله م هم صداش در اومده. واقعاً بریدیم. پدرم با همه انسان‌های روی کره زمین قطع رابطه کرده. ما داریم از تنهایی افسرده و مریض می شیم. تمام اقوام هم در شهر دیگری هستند. مادرم رانندگی بلد نیست و پدرم هم نمی ذاره ما خیلی بریم شهر دیگه پیش مادر بزرگ و فامیل‌ها بمونیم. تمام زندگی ما مثل دوران قرطینه کروناست. من دختر بیست و ... ساله هستم و تمام روزهای دوره کودکی در فکر و خیالم با خانواده مورد علاقه و دوستان و خانواده خیالی بودم ولی وقتی بزرگ‌تر که شدم از خیال پردازی بیهوده خسته شدم و پدرم هم همواره با خانواده خودش و مادرم و من و مادرم در حال جنگ بود و منو در نوجوانی که حساس‌ترین دوره زندگی هر آدمیه برد پیش خواهرش که اختلال روانی داره. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • ناراحتم که چرا پدرم ما رو به اندازه ی کافی بیرون نمی بره

  • سلام دخترم زیر ۱۸ سال سن دارم، یک موضوعی که خیلی باعث می شه ناراحت بشم و دلم بگیره اینه که کلاً پدرم اکثر اوقات دوست نداره ما از خونه بریم بیرون مثلاً عموهام و با عمه م میرن تفریح و کوه ولی بابام ما رو نمی بره‌ ...،‌مهمونی خونه عمه م و ... خیلی کم می ریم. عموهام و ... میرن تفریح و مهمونی ولی من تو خونه م...من حسودی اون ها رو نمی‌کنم از این ناراحتم که چرا من نرم؟ چرا باید خونه باشم. حتی شده گاهی ۱۳ بدر ما نرفتیم بیرون!  من نهایت جایی که زیاد برم خونه ۲ تا از عموهام هست که خونه هامون نزدیکه یعنی مهمونیِ من و جایی که میرم همینه.  خودش اکثراً سرش تو گوشیه و اصلاً براش مهم نیست که بیرون نمیره خیلی هم دوست داره که تو خونه باشه و مهمونی و تفریح نره!  گاهی میگه مثلاً برید کوه چکار کنید؟ خب همین جا راحت غذا تون رو بخورید،‌از این رفتارها خیلی دلم گرفته... ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • دختری ۱۷ ساله هستم که بعد از فوت پدرم از خونه مون و خانواده فراریم

  • سلام خدمت دوستان دختری ۱۷ ساله هستم  من سال گذشته پدرم رو از دست دادم. پدربزرگ و برادر بزرگ و دایی و عمو و خلاصه هیچ کسی ندارم! واقعاً هیچ کدوم شون و ندارم ؛ قبل تصادف پدرم مامانم خوب بود ولی از وقتی فوت شده من و اذیت می کنه با اینکه بچه واقعیشم  و با مادرم رابطه م بده همیشه می خواد من و از خونه بیرون کنه (خونه قبل فوت بابام به اسم مامانم بوده) یه بارم واقعاً برای رفتن آماده شدم که دیگه تموم شد چند بار کارمون به دعوای فیزیکی رسیده که هنوز جای چنگای مامانم رو بدنم هست همه ش دعواست.   من اصلاً براش مهم نیستم  فقط داداشم و می کوبه تو سرم اصلاً برام چیزی نمی خره روز دختر و این چیزها نمی دونم چی هست دیگه  همه ش در حال نفرین و داد زدنه من از دعوا و صدای بلند بدم میاد و می‌ترسم دیگه ازش خوشم نمیاد ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • مخالفت الکی و بهونه های بی مورد پدرم با خواستگارم

  • سلام وقت تون بخیر، من یک خواستگار دارم که سال چهار پزشکی هستند و موقعیت خانوادگی خوبی دارند.  پدرم مخالفه به خاطر اینکه از یک قوم دیگه هستند، و پدرم فهمید که ما با هم ارتباط داریم و کلاً دیگه مخالفت کرد و گفت اگر  متوجه بشم باز هم ارتباط دارید یا بیاد خواستگاری یه بلایی سرش میارم.  منم گفتم به ایشون که تموم کنیم و اول قبول نکردند و گفتند باز هم میام ولی آخر دیدن که من خیلی استرس دارم که گفتند باش ولی می دونم که باز هم میان، بهونه های الکی میاره پدرم و کلاً میگن من به مرده تو راضی ترم تا زن اون آدم بشی مثلاً میگن بوره این طوره.  ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • ازدواج کردم اما پدرم خرج زندگی منو میده

  • سلام من یه پسر 26 ساله هستم . شغلم آزاده ولی خب درآمدی ندارم و یا خیلی کمه . خانواده من توی یه شهر دیگه هستن و خودم به همراه همسرم و خانوادش توی یه شهر دیگه با صدها کیلومتر فاصله . یکی دو ساله ازدواج , ...ادامه مطلب

  • چه دلیلی داره که پدرم هیچ چیزی رو به نام من نمیزنه؟

  • سلام پسری هستم حدودا سی ساله که بیکارم و خیلی وقته دنبال کارم ولی کار درست حسابی پیدا نکردم، مجرد هستم و به خاطر نداشتن درآمد نمیتونم در این زمینه اقدام کنم. پدری دارم حدودا شصت ساله که میتونه از نظر مالی کمک من کنه اوضاع مالیش برای زندگی خودش خوبه ولی توان مالی آنچنانی نداره ولی سرمایه در حدی که بتونه برای من کاری انجام بده رو داره . مثلا میتونه یه ماشین ار, ...ادامه مطلب

  • پدرم کلا هیچ ارزشی برا ما قائل نیست

  • سلام با اخلاق بابام چیکار کنم ؟ واقعا خسته شدم. 18 سالمه ولی هنوز بلد نیست مثل مرد با آدم حرف بزنه ، اخلاقش خارج از این حالات نیست . 1. دارم باهاش حرف میزنم ولی اهمیت نمیده یا شروع به حرف زدن میکنه 2. کنکوری ام وقتی از پای درس هام بلد میشم که یه کم با خانواده باشم، یه کم که نشستم شروع به نصیحت میکنه و هی میگه درست رو بخون که فلان شی و ... 3. هر وقت داریم تو, ...ادامه مطلب

  • پدرم به محض ورود به فضای مجازی میشه یه آدم دیگه

  • سلاممن ۲۱ سالمه و مجردم. مشکلم رفتار پدرمه. پدرم ۵۰ سالشه و آدم مذهبی اهل نماز روزه و ... .خیلی هم خوشنامه و همه روش حساب میکنن. هیچ وقت با مادرم مشکلی نداشتن و همه چیز آروم بوده توی خونه ما. خیلی هم همدیگه رو دوست دارن. اما مشکل اینجاست که پدرم به محض ورود به فضای مجازی میشه یه آدم دیگه. از لایک کردن فیلم ها و عکس های ناجور توی اینستا تا چت کردن و دایرکت رف, ...ادامه مطلب

  • پدرم نگذاشت تو مسیری که علاقه دارم زندگیم رو پیش ببرم

  • سلام پسری هستم 23 ساله ، مدرک کاردانی دارم و سربازی هم رفتم ( دو بار سرباز نمونه شدم ) تو خانواده ای زندگی میکنم که از لحاظ مالی هیچگونه مشکلی نداریم پدرم شغلی داره که درآمد خیلی بالایی داره ولی به همراهش اعصاب خوردی های زیادی هم داره ، بخاطر پیگیری مطالبات و هماهنگی ها به همین خاطر همیشه  اعصابش خورده و هر زمان وارد خونه میشه موجی از استرس رو هم به همراه خودش میاره و توی خونه مدام به همه چیز گیر میده و غر میزنه تا حدی که وقتی هم مهمونی میاد خونه مون دست از کارش بر نمیداره و اعصاب اونا رو هم خورد میکنه . به همین خاطر الان چند سالیه که هیچکس سمت خونه ما نمیاد و با کسی رفت و آمدی هم نداریم الان چند ماهیه که من شدم دستیارش و یکسری از کاراشو براش انجام میدم ولی هر چقدر هم که کارمو دقیق انجام بدم فایده نداره و همراه با تشکر کردن همش از کارم ایراد میگیره طوری که واقعا هر کسی منو میبینه میفهمه چقدر دارم تحمل میکنم و مثل سوهان روح میمونه ولی دیگه خسته شدم و نمیتونم تحملش کنم . ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • به خاطر خواست پدرم ، خواستگار دلخواهم رو رد کردم ولی ...

  • سلام من و یه آقایی یه زمانی با هم آشنا شدیم . ایشون منو از پدرم خواستگاری کرد اما پدرم حتی مهلت نداد ما با هم زیر نظر خانواده آشنا بشیم . من خیلی عاشقش بودم و به خاطر احترامی که واسه پدرم قائل بودم ردش کردم . الآن چند سال میگذره و من از همه پسرا متنفرم ، چون هنوز کسی نتونسته جای اون طرف رو برای من بگیره . میخوام به خاطر همین مجرد بمونم چون خسته شدم و عاشق کسی نمیتونم بشم و میخوام برای ادامه تحصیل برم یه شهر دیگه و پدرمم مخالفه تا بتونم یه جورایی انتقام گرفته باشم و متوجه بشن دخترش داره سنش بالا میره و به عشقشم نرسیده و قراره احتمالا تا ابد تنها بمونه و مجرد باشه . یادش بمونه من رو دلم پا گذاشتم و شدم یه دختر افسرده ی تنها که دیگه نمیتونه کسی رو تو قلبش راه بده .,خواستگار,دلخواهم ...ادامه مطلب

  • خساست پدرم ، باعث شده خواستگارها پشت سرشونم نگاه نکنن

  • سلام من پدرم آدم خیلی خیلی خسیسیه. خونه مون توی بهترین نقطه شهر هست و همسایه های خیلی پولداری داریم اما ما، سقف خونه مون همه جاش ریخته به خاطر اینکه پول نمیداد برای ایزوگام ،خونه مون درها رنگ نداره وسایل خونه مون هم که هیچی باید بگم توی یه خونه نیمه ,خواستگارها ...ادامه مطلب

  • از پدرم که خرجی نمیده شکایت کردیم

  • سلام قبلا پستی گذاشته بودم که به دیر اومدن های پدرم مشکوک شدیم که سرچ کردم پیدا نشد . که تو اون راهنمایی شدم به اینکه یه جوری تعقیبش کنیم به هر نحوی بود یه آشنا واسطه شد و تعقیب کردیم دیدیم بله درسته حدسمون . درگیری ها پیش اومد دعوا و انکار کردنش و , ...ادامه مطلب

  • همسر دوم شوم یا با مردی که از پدرم هم بزرگتر هست ازدواج کنم ؟

  • با عرض سلام و تشکر از وبلاگ خوبتون من خانومی هستم 30 ساله ده سال پیش ازدواج کردم و دو سال بعد ازدواجم باردار شدم متاسفانه از دوران بارداری مبتلا به واریس پا و دیابت شدم  و در هشت ماهگی زایمان کردم و نوزادم زنده نموند و بعد از پنج سال زندگی مشترک منو و همسرم توافقی از هم جدا شدیم و در این سالها واریس من خیلی پیشرفت کرده و قسمت های زیادی از پاهایم را درگیر کرده . بعد از طلاقم خواستگارانی داشتم ولی ب, ...ادامه مطلب

  • دختری هستم که پدرم منو شیطان بزرگ میدونه

  • سلام من دختری 23 ساله هستم. نمیدونم از کجای زندگیم بگم و از کجاش شروع کنم. ما دو تا بچه ایم. از وقتی یادم میاد همش دعوا داشتیم یعنی در واقع بابام باهامون دعوا میکرد ، مامانم که خیلی گله اصلا آزارش به کسی نمیرسه ولی آزار همه بهش رسیده. شوهر مامانم که در واقع بابای من بشه فقط به اسمی هر بدی فکرشو بکنین در حق ما کرده. تا یادم میاد همیشه دعوا میکرد نمیخوام برم کار کنم و من با این حقوقا دوست ندارم کار, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها