نمی خوام تنهاش بذارم، از طرف دیگه می ترسم پشیمون بشم

ساخت وبلاگ

سلام

من تلاش کردم که مطلبم رو در بخش ارسال مطلب بنویسم ولی انگار امکانش نیست. امیدوارم بشه اینجا به جواب برسم.

دختری ۲۷ ساله هستم با پسری ۳۶ ساله در ارتباطم به مدت ۸ سال. مادرم اوایل متوجه ارتباطم شد و گفتن باید باهاش حرف بزنم تا ببینم کیه و بگم دخترم امانته دستت. مجبور شدم این قرار رو بذارم و صحبت اتفاق افتاد. بعد از مدتی این آقا تصمیم به ازدواج با من رو گرفت.

از بعد از سال اول این آقا یه بیماری داره که من به امید خوب شدنش و آینده مون با هر سختی بود از هر نظر ادامه دادم ولی خوب که نشد بدترم شد.

الآن مامان میگن من در کنارت خیلی صبوری کردم و چیزی نگفتم ولی کافیه و ادامه دادن این رابطه و دیدارتون اشتباهه. داری لطمه به زندگی و ایندنت می زنی.

از طرفی مامان درست میگن از طرفی هم دلم نمیاد تنها باشه با این مریضی. خیلی مرد خوبیه، توی زندگیش کسی رو جز من نداره، نزدیک ترین دوست و عشق زندگی همیم از هر نظر.

ادامه مطلب
خانواده برتر...
ما را در سایت خانواده برتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : رضا رضوی khbartar بازدید : 92 تاريخ : چهارشنبه 2 فروردين 1402 ساعت: 1:29

خبرنامه