تقدیم به سفید برفی دختری را که ناامید ساختم.

ساخت وبلاگ

سلام

نیمه شب تنها با چشمانی بیدار و اندوهی در دل سوزی در قلب قلم به دست نسیمی از عشق و منی که در لابلای افکار دگر پناه گرفته ام تا از گزند عشق او در امان باشم. چه بگویم از عشقی که مرا می خواند و من بی اعتنا به آن.

چه بگویم از دلم که از تیر نگاهش در امان نیست نگاهش چنان بار سنگینی بر روح ام می افکند که از شدت درد میخواهم فریاد بزنم او با نگاهش از من چه می خواهد شعله های انتظار را در نگاهش می بینم او می خواهد اقدامی کنم  و من نمی توانم.

امان از عقل که مرا به ستوه آورده است عقلم قلب پر مهرم را می رنجاند ولی چه باید کرد در این روزگار تاریک و بی مروت عقل است چراغ راه و دل لاجرم باید گاه  همچو شمع آرام و بی صدا در عظمت دنیای بی انتها و زیبایش بسوزد و آب شود.

ادامه مطلب
خانواده برتر...
ما را در سایت خانواده برتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : رضا رضوی khbartar بازدید : 187 تاريخ : سه شنبه 22 خرداد 1397 ساعت: 5:12

خبرنامه