احساس میکنم که عرضه هیچ کاری رو ندارم

ساخت وبلاگ

سلام دوستان

پسر هیجده ساله ایم که امسال تازه میخوام برم دانشگاه . تا قبل از تیر همه چی خوب بود از لحاظ روحی عاطفی رابطه با دوستام و ... .

ولی بعد کنکور مخصوصا وقتی نتایج اومد احساس میکنم یه فرد خیلی شکست خورده ایم  که عرضه هیچ کاری رو ندارم .خودم اینو نمیگم خونوادم اینو میگن همیشه سرزنشم میکنن میگن از فلانی یاد بگیر دو سال ازت بزرگتره سره چهار تا شغل میره .

راستش یه مدته توی کابینت سازی مشغولم ولی خب چه فایده نه پولی میگیرم نه چیزه خیلی خاص و جدیدی یاد میگیرم به خونوادمم که میگم میگن تو بی عرضه ایی خودت باید یاد بگیری میری اونجا فقط مثه مترسک وامیستی نه حرفی میزنی نه چیزی... البته اینم بگم که این حرفارو علاوه جلوی خودم به بعضی از فامیلا هم میگن :)

میگن یکم عرضه داشته باش اونجا حداقل خرج دانشگاتو در بیاری قرار بود یه ماه برم که این فرصتم چن وقت دیگه تمومه .

خیلی ضربه خوردم این چند وقت یکم غرورم که داشتیم شکست... . فک کنم دارم افسرده میشم حتی به چیزای خیلی مسخره هم مثه خودکشی فک کردم . دوستامم که اگه یه سالم ازشون خبری چیزی نگیرم حتی یه زنگم نمیزنن...

حرفای دلم بود اگه بشه میخوام نظراتتونو بدونم ...

خانواده برتر...
ما را در سایت خانواده برتر دنبال می کنید

برچسب : احساس میکنم که جدایم نموده اند,احساس میکنم که غریبم میانتان,احساس میکنم که شدم مبتلای تو,احساس میکنم که کنارم نشسته است,احساس میکنم که نباشی بهار نیست,تازه احساس میکنم که چشام بارونیه,تازه احساس میکنم که چشام بارونیه ناصر عبدالهی,باشنیدن صدای اذان احساس میکنم که, نویسنده : رضا رضوی khbartar بازدید : 176 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 17:19

خبرنامه