میترسم دل شکسته دوست پسرم زندگیمو خراب کنه

سلام

من حدود یکسال با یه پسری به قصد ازدواج دوست بودم که ایشون منو به خانوادش معرفی کردو بعد فهمیدم اونها مخالف هستن و منم از رابطه اومدم بیرون، چون بهش گفتم اگه منو به زور و دعوا بپذیرن این زندگی، زندگی نمیشه.

حالا حدود یه ماه از جدایی مون میگذره و اون همش بهم زنگ میزنه که منتظرم بمون تا خانوادمو راضی کنم و منم میگم که اگه اون ها به علایقت احترام بذارن خودشون بدستم میارن. میگه دلمو بشکنی ازدواج کنی یکی پیدا میشه دلتو میشکونه،

راستش اینجوری که میگه همش ته دلم استرس دارم که نکنه آهش پشتم باشه و زندگیم خراب شه ، نمیدونم چیکار کنم. از طرفی پدرش فکر میکنه من دختریم که با همه رفاقت میکنم در صورتی که پسرش اولین پسریه که وارد زندگیم شد!!! من بهش میگم وقتی بابات این دید رو نسبت بهم داره اصلا درست نیست من وارده خانوادتون بشم ولی میگه تو بهشون یه تایمی بده اونا میفهمن اشتباه کردند.

گفتم حتی اگر اونا بفهمند اشتباه کردند من دلم صاف نمیشه اخه یسری حرفا هم پشتم زدند در صورتیکه منو اصلا نمیشناختند، پیش خانواده ی دوسته صمیمیم چون باهاشون فامیلن! گفتم من از خانوادت دلم صاف نمیشه اونام که منو نمیپذیرن چرا به زور ازدواج کنیم، ولی میگه من گناهی نکردم که داغت رو دلم بمونه بخدا عاشقتم (و منم میدونم دوستم داره صادقانه) آهم دامنتو میگیره. من چیکارکنم ؟ واقعا میترسم دل شکستش زندگیمو خراب کنه تو اینده. از طرفیم خانوادش با اینکه حاله بد پسرشونو میبینن دیگه قدمی برنداشتن.

راستش این مشکلم هست از وقتی فهمیدم منو نمیپذیرند همش با خودم میگم مگه من چی کم داشتم ، درسته رابطم نامتعارف بود ولی بخدا کار غیراخلاقی نکرده بودیم،همش خودمو با زن داداشش مقایسه میکنم دارم روز به روز افسرده تر میشم همش حس میکنم تحقیر شدم. یعنی رسما شبیه آدمای دیوونه شدم که حس میکنم واقعا هیچ نقطه مثبتی نداشتم!
خواهش میکنم راهنماییم کنین تو این دو مورد. ممنونم بابت وقتی که میذارین،