اختلاف طبقاتی رو جدی بگیرد

ساخت وبلاگ

دارم دق می‌کنم خیلی حالم بده خیلی سخته خیلی بعد از یک سال و هشت ماه ازدواج برگردی خانه پدرت و ندونی باید با زندگیت چه کار کنی.

دختری ساده بودم توی یه خانواده ساده، پدر و مادر و اعضای خانواده محبت کردن بلد نبودن از بی محبت و محیط سرد خانواده م دلم می خواست ازدواج کنم تا اینکه یه نفر اومد فکر می‌کردم دیگه قرار خوشبختی رو ببینم و از محبت یه نفر دیگه سیراب بشم تشنه عشق و محبت بودم.

عقد کردیم ۶ ماه گذشت، یهو اختلاف طبقاتی شروع کرد، خودش رو نشون دادن، آخه اون پسر تاجر شهر بود من دختری که با کارمندی بزرگ شده بودم، ایراد گرفتنش شروع شد یه بار گفت لباست بده، یه بار خیلی ساکتی، یه بار گفت خجالت می کشم بگم زنمی، عکس خواهرش رو نشون می‌داد نوع لباسش، همه ویژگی هاش یا من مقایسه می‌کرد، هر کاری می‌کردم جلو چشم نمی اومد من همه ش خودم رو مقصر می دونستم و سعی می‌کردم خودم رو بکشم بالا اما باز هم نمی‌دید.

ادامه مطلب
خانواده برتر...
ما را در سایت خانواده برتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : رضا رضوی khbartar بازدید : 40 تاريخ : دوشنبه 15 آبان 1402 ساعت: 14:41

خبرنامه