پدرم ما رو حبس کرده

ساخت وبلاگ

من و داداش و مادرم واقعاً خسته شدیم. حتی داداش ده ساله م هم صداش در اومده. واقعاً بریدیم. پدرم با همه انسان‌های روی کره زمین قطع رابطه کرده. ما داریم از تنهایی افسرده و مریض می شیم.

تمام اقوام هم در شهر دیگری هستند. مادرم رانندگی بلد نیست و پدرم هم نمی ذاره ما خیلی بریم شهر دیگه پیش مادر بزرگ و فامیل‌ها بمونیم. تمام زندگی ما مثل دوران قرطینه کروناست.

من دختر بیست و ... ساله هستم و تمام روزهای دوره کودکی در فکر و خیالم با خانواده مورد علاقه و دوستان و خانواده خیالی بودم ولی وقتی بزرگ‌تر که شدم از خیال پردازی بیهوده خسته شدم و پدرم هم همواره با خانواده خودش و مادرم و من و مادرم در حال جنگ بود و منو در نوجوانی که حساس‌ترین دوره زندگی هر آدمیه برد پیش خواهرش که اختلال روانی داره.

ادامه مطلب
خانواده برتر...
ما را در سایت خانواده برتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : رضا رضوی khbartar بازدید : 46 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 12:57

خبرنامه