احساسی ندارم مثل ربات زندگی می‌کنم و خسته م

ساخت وبلاگ

سلام

نمی دونم از کجا شروع کنم 
بچه آخر خانواده م بودم ناخواسته بدنیا اومدم خواستن سقطم کنن ولی نکردن، کاش می‌کردن
دنیای جالبی برای من نبود، نیم عمرم تو سختی بیماری و تنهایی گذشت بدون حمایت کسی ازم، آدم بدی نبودم یعنی نتونستم بد بشم.
حالا هم تبدیل به بی تفاوت و بی احساس ترین شدم، خانواده م رو دوست ندارم،‌ازدواج هم نمی خوام بکنم،‌چون احساسم رو نابود کردن،‌ آزارم به کسی نرسید،‌قلب ساده م رو شکستن. 
الآنم جای خوابی دارم و خوراکی، و کاری که دارم براش زحمت می کشم،‌چه کار کنم احساسم خوب بشه و از رفتار دیگران عذاب نکشم کجا رو دارم برم 

ادامه مطلب
خانواده برتر...
ما را در سایت خانواده برتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : رضا رضوی khbartar بازدید : 49 تاريخ : يکشنبه 28 خرداد 1402 ساعت: 16:15

خبرنامه