چه کنیم با سایه خودمون آگاهانه مواجه بشیم

ساخت وبلاگ

سلام دوست گرامی، وقت شما به خیر.

ما دائماً در حال ستیزه با خود هستیم. چگونه؟ با ذهن مان! در ذهن مان چیزی را مطرح می کنیم و بیرق آن را بالا می کشیم. هم زمان چیز دیگری از جای دیگری برمی خیزد، و با اولی به نزاع و جنگ می پردازد. مانند دو کشتی که در یک لحظه به یکدیگر برخورد می کنند، دو الگوی فکری با یکدیگر می جنگند.

دریا را در نظر بگیرید؛ انسان به مانند دریاست. سطح دریا کف وجود دارد. موج های کوچکی که اندک اندک شکل می گیرند. چندین ساعت آرام می شوند و سپس موج های بزرگ و طوفان شروع به خود نمایی می کنند. سایه و سطح بیرونی جسم ما همانند سطح دریاست لکن در میان این طوفان و امواج سهمگین، اگر صد متر یا بیشتر پایین تر برویم، سکون و ثبات را مشاهده خواهیم کرد. سطح دریا مواج اما عمق آن در آرامش می باشد و این شخصیت حقیقی ماست. 

در دنیای حقیقی، سطح سمبل موقعیت هایی ست که ما در زندگی تجربه می کنیم. سایه ای به ما چسبیده. شبیه ماست اما از آن ما نیست. هم قالب کالبد ما و غالب بر شخصیت حقیقی ما گشته است.

زندگی برای ما روی دو حالت در گذر است؛ اولی وضعیت زندگی و دومی خود زندگی!

وضعیت زندگی شما موقعیت اجتماعی، اقتصادی، روابط شما، کنش و واکنش شماست. وضعیت شما گذشته و حال دارد یعنی یا در آینده می گذرد یا در گذشته.

اما زندگی چیست؟ زندگی سکون  و ثبات حال شماست. در همین لحظه که این متن را می خوانید. در همین دقایقی که به مانیتور چشم دوخته و کلمات را مشاهده می کنید در وجود شماست و همراه با تپش های قلب تان می تپد. در واقع جزء اصلی شماست. شما چه الان، چه در آینده همین "من" هستید. تغییر نمی کنید. "ما" نمی شوید، همین من مضارع می باشید. اما وضعیت شما در حال تغییر است. 

می توانید آن را پیش بینی کنید. اما زندگی را نیز می توانید؟ مثلا می توانید بگویید در آینده یک من دیگر می شوید؟ یک روح دیگر دارید؟( مقصود ویژگی های شخصیتی نیست بلکه اصل وجودی شماست)

بنابراین وضعیت های شما نقص دارند. کامل نیستند. ثبات ندارند اما زندگی اصلی شما، پایدار است. چیزی به آن اضافه و کم نمی شود. 

وضعیت زندگی شما به "مانند" سایه ی شما و زندگی شما حقیقت وجود شماست.

بگذارید کمی ساده تر توضیح دهم. بنده دو سوال را مطرح می کنم، شما خود از خودتان بپرسید.

کدام ویژگی شما از محیط به دست آمده است؟

و کدام ویژگی شما در اصل وجود شما بوده است؟

خود را در ابتدای زندگی تصور کنید. زمانی که برای اولین بار چشم به جهان گشودید. روح شما قسمتی از روح خداوند است. در واقع براساس داستان آفرینش، خداوند از روح خود در کالبد شما دمید پس شما دارای صفات خداوند هستید و به قول حلاج، خدا می باشید!

خداوند رحیم است، حکیم است، کریم است، حمید است، غفور است، خداوند نصیر است، وکیل است. قهار است، ودود است.

ما نیز هستیم؟! 

در واقع در بدو تولد ما نیز بودیم اما هرچه به محیط آلوده شدیم، هرچه سایه ی ما قوت یافت، از اصل وجودی خود دور شدیم.

در واقع هر چیزی که تغییر می کند و همزمان گذراست، از آن شما نیست. مثلا خشم! شما خشمگین می شوید و کمی بعد خشم شما فرو می خوابد. گاهی به قضاوت می پردازید و با تغییر وضعیت رای شما تغییر می کند.

گاهی احساس کمبود می کنید و با رفع آن ولع شما می خوابد. گاهی به چیزی تمایل پیدا می کنید و با رسیدن به آن غلیان وجود شما ساکن می شود و یا از آن دلزده می شوید.

چنین تغییراتی که به یک "وضعیت پایدار" نمی رسند، سایه ی شخصیتی شما هستند.

سایه ها متغیر اند؛ به مانند کف های روی دریا. همانند موج هایی که می آیند و می روند.

اما من حقیقی ما چیست؟ چگونه آن را از سایه ی خود تمییز دهیم؟

دوست گرامی یک فرد را در نظر بگیرید که شیفته ی یک جایگاه اجتماعی خاص می باشد. نه به وسیله ی نیروی خارجی که از عمق وجود.

مثلا آن جایگاه را برای موقعیت اقتصادی و حتی اجتماعی آن نمی خواهد، طالب خود آن است. بدون هیچ نیروی خارجی، به سوی آن گام بر می دارد و از حرکت خود گله مند نیست بلکه با عمق وجود این کار را انجام می دهد. چنین فردی هر پله ای را که می پیماید، شادمان است. زمانی که به موقعیت مذکور حتی با شرایط اقتصادی نامساعد می رسد، احساس رضایت و به عبارتی احساس عشق می کند.

احساس او پایدار است. یعنی از عشق او کاسته نخواهد شد بلکه آن را در وجود خود حفظ خواهد کرد یعنی یک احساس پایدار. این همان من حقیقی ست. زیرا با وجود آسیب ها و سختی های محیط، همچنان حالت پایدار خویش را حفظ کرده است.

سایه ها به وضعیت وابسته اند. همراه آن تغییر می کنند. هر چه بیشتر از آن دور شویم، بیشتر به اصل خود نزدیک تر می شویم.

در دریا، هرچه بیشتر به عمق رویم، سکون و ثبات را بیشتر احساس خواهیم کرد.

خشم، کسالت، غم، قضاوت، فرم ها، تمایلات فانی، غرایز گذرا، شهوت و... موج های دریای وجودی ما هستند. با تجربه ی آنها به آن ها میدان ندهید. با آن ها مانند غریبه ای رفتار کنید که به حریم شما تعرض کرده. مثلا همین سیگار. در ذهن تان محدوده ایجاد کنید. مستقبل آن را ببینید سپس در مضارع، آن را دور کنید و روی آن چشم ببندید.

همه ی گرایشات برخاسته از اصل وجودی شما نیستند. شما را به سکون پایدار نمی رسانند. مثلا در دایره ای با شعاع گسترده تر، مخدر را در نظر بگیرید. اگر کسی به مخدری گرایش داشت باید به سوی آن گام بردارد؟ آیا حس لذت ناشی از آن پایدار است؟ خیر، می تواند زندگی فرد را دچار تحولی عظیم کند.

پس شخصیت حقیقی خود را بشناسید. صفات خداوندی را در خود زنده کنید. از فرم ها فاصله بگیرید و به گرایشات پایدار خود توجه کنید و ببینید در ابتدا چه بودید و چه چیزی را محیط به شما بخشید. آیا مثبت است یا منفی.

و در نهایت سایه ها را مانند فردی ببینید که قصد دور کردن شما را، از خودتان دارد. به این شیوه انها را بشناسید و با آن مقابله کنید.

امیدوارم موید و پیروز باشید

در پناه حق

خانواده برتر...
ما را در سایت خانواده برتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : رضا رضوی khbartar بازدید : 209 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 14:10

خبرنامه