در سردرگم ترین حالت زندگی ام هستم

ساخت وبلاگ

سلام

الآن که این متن رو خدمت تون مینویسم در سردرگم ترین حالت زندگی ام هستم و واقعا به یک نقطه ای رسیدم که نمیدونم چکار کنم و چه تصمیمی بگیرم. ممنون میشم راهنمایی ام کنید

دخترم با 21 سال سن، مدتی هست با آقایی آشنا شدم که از همون اول آشنایی قصدشون ازدواج بوده و هست. یعنی از همان روز اول که من رو دیدند تصمیم داشتند به خواستگاری من بیان. ایشون شرایط خوبی دارند و حقیقتا به دل من خیلی نشستند و احساس مون دو طرفه شده و همدیگه رو دوست داریم.ایشون چند روز دیگه وارد 30 سالگی میشن.

از همون اول که  شماره منزل میخواستند تا به خواستگاری من بیایند، من بهونه های مختلف می آوردم و ازشون میخواستم صبر کنند. هر روز که میگذشت ما میفهمیدیم چقدر مشترکات زیادی داریم و به همدیگه میخوریم.من تو این مسئله احساسی زیاد پیش نرفتم.

و همه جوانب در نظر گرفتم بعد که دیدم واقعا همون فردی هست که میخوام و علاقه هم ایجاد شد. اما مشکلی که این وسط هست اینکه من خواهر بزرگتر مجرد دارم، خواهرم رو خیلی دوست دارم برام مادری کرده تو شادی و غم هام شریکم بوده، با هم مثل دو تا دوست هستیم، همیشه درد و دل هام رو با خواهرم میکنم.باهاش کلی خندیدم و بعضی مواقع پیشش اشک ها ریختم.

ادامه مطلب
خانواده برتر...
ما را در سایت خانواده برتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : رضا رضوی khbartar بازدید : 226 تاريخ : دوشنبه 16 ارديبهشت 1398 ساعت: 18:12

خبرنامه