سلام
می اندیشم با رقص واژگان شوری بیافرینم برای ابراز وجود تا بدین سان احساس پاک و بغض نهفته ام را یاری سازم. با خاطراتش گاه غمگینم و گاه شاد . ارمغان این دوگانگی پریشانی روح سرگردانی تن ناله دل و افسوسی در امتداد بی نهایت.
با یاد او حرارت عشق در اندرونم زبانه میکشد و با نبودش بار غم به دوش ، گاه از خودم نالانم که چه فرصت ها برای بودن در کنارش از دست داده ام .
خوش دارم
می بود به چشم های متحیر زیبا و نجیبش خیره میشدم و نوایی به زیبایی آواز پرندگان ، یا نغمه هایی که ثمره اش عشق اوست می سرودم و طبل رهایی از بند تنهایی می نواختم .
ادامه مطلب خانواده برتر...
ما را در سایت خانواده برتر دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : رضا رضوی khbartar بازدید : 186 تاريخ : سه شنبه 22 خرداد 1397 ساعت: 5:12