عنوان: میخوام چادرم رو بردارم. لطفاً راهنمایی کنید سلام دوستان. من ۲۰ سالمه و من از ۹ سالگی با انتخاب خودم چادر سرم کردم. ولی الان که سالها گذشته دیگه اعتقادی به «چادر» ندارم و دوستشم ندارم. دوست دارم مانتویی محجبه باشم. (عبا یا مانتوی بلند + روسری) و به همه چیز دین اسلام معقدم فقط چادر رو هیچ جوره دوست ندارم تنها مشکلم مامانمه. فوق العاده اهل احترام به نظرمه و میدونم قبول میکنه. اما ناراحتم که دلش میشکنه. چون از همون ۹ سالگی خاله ها و فامیل بهش میگفتن سختشه و اذیت میشه و... کلاً بخاطر من خیلی کنایه شنید. میدونم سرشکسته میشه ولی منم دارم اذیت میشم و واقعاً نمیدونم چیکار کنم. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
نماهنگ پهلو شکسته، سید مجید بنی فاطمه ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام و عرض ادب یه دغدغه و مشکل برام پیش اومده شاید بتونین کمکم کنید. شاید بیشتر خانم ها بتونن کمک کنن ( البته شاید) اول یه بیوگرافی بدم: پسری هستم ۲۲ ساله. ساکت و به شدت درونگرا. دانشجوی رشته دندان هستم . توی دانشگاه هم ساکت میام و ساکت میرم. یعنی کلا با کسی زیاد کار ندارم. خشک نیستم ولی مجلس گرم کن هم نیستم. توی جمع هم باشم بیشتر شنوندم . دوستام میگن فقط وقتی کنفرانس میدی صداتو میشنویم بقیه وقتا ساکتی. دست خودم نیست ها ، فازم این شکلیه. حالا بحث اصلیم اینه که چند وقت پیش چند تا از دوستام بهم گفتن فلان دختر توی کلاس یه جوریه ، انگاری ازت خوشش میاد. ( خودم اصلا متوجه رفتار غیر عادی نشده بودم ) . منم حرفشونو اصلا جدی نگرفتم و فکر کردم دارن شوخی میکنن. تا اینکه چند روز بعدش یکی از دوستای دختره , ...ادامه مطلب
سلام من حدود یکسال با یه پسری به قصد ازدواج دوست بودم که ایشون منو به خانوادش معرفی کردو بعد فهمیدم اونها مخالف هستن و منم از رابطه اومدم بیرون، چون بهش گفتم اگه منو به زور و دعوا بپذیرن این زندگی، زندگی نمیشه. حالا حدود یه ماه از جدایی مون میگذره و اون همش بهم زنگ میزنه که منتظرم بمون تا خانوادمو راضی کنم و منم میگم که اگه اون ها به علایقت احترام بذارن خودشون بدستم میارن. میگه دلمو بشکنی ازدواج ک, ...ادامه مطلب
سلام من الان یه دلشکسته کامل هستم که دارم مینویسم. برادر مومنی داشتم که انگار ما خوب نشناختیمش و ایمانش در حد نماز و روزه بوده! اصلا باور نمیکنم کسی که داره الان اینکار رو با ما میکنه برادرمه! سال قبل از مامان و خواهرم خواست که براش دختری انتخاب کنن تا ازدواج کنه.. دخترای خوب زیادی پیشنهاد شد ولی هر موردی به نوعی رد شد.. تا اینکه کسی رو پیدا کردیم که کاش هیچ وقت سراغش نمیرفتیم.. قبل خواستگاری پدر دختر فوت کرد.. هیچ کس از فامیل پدر و مادر این خانوم تو مراسم ختمش نبودن... خواهراش گویا قبلا باهاش قهر بودن.. مادرش هم عاقش کرده بوده... ولی ما اینها رو بعدا فهمیدی,من الان یهویی,من همین الان یهویی,من همین الان یهویی زیر پتو,من و عشقم الان یهویی,من و همین الان یهویی,من و آقامون همین الان یهویی,من و عشقم همین الان یهویی,من و لپام همین الان یهویی,من و احسان همین الان یهویی,من و خانمم همین الان یهویی ...ادامه مطلب