چرا خدا آدمهایی رو خلق می کنه که نمی خواد بهشون زندگی خوبی بده؟ من قدر چیزهایی که دارم رو می دونم امّا خب نمی شه منکر شد گاهی فقدان بعضی چیزها شدیداً احساس می شه! من خیلی خیلی معمولیم و این آزارم میده، چهرهی زیبایی ندارم به خاطر همین هم اعتماد به نفس اظهار نظر و حضور تو جامعه رو ندارم (البته منظورم نظر جنس مخالف نیست) بین هم جنسانم، فکر میکنم اگه زیبایی خدادادی و فوق العاده داشتم الآن راحت تر با بقیه ارتباط برقرار میکردم و اجتماعیتر بودم، وقتی می بینم همسنام از دو سه سالگی کلاس زبان رفتن و الآن عین آمریکایی ها حرف می زنن و من باید کلی تلاش کنم شاید یه روزی بتونم با لهجه فارسی انگلیسی رو روان حرف بزنم. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام با توجه به این که همه ما دیدگاه و تجربیات مختلفی تو زندگی داشتیم و داریم، می خوایم تو این پست در مورد اینکه چطوری می شه یه مرد یا زن رو خوشحال کرد صحبت کنید. آقایون و خانوم ها؛ به نظرتون با چه چیزهای ساده ای می شه دل آقایون یا خانوم ها رو بدست آورد ؟ ساده به این دلیل که مطمئنا اگر بگید که برای خانومم یه سرویس طلا می خرم یا برای برادرم یه گوشی می خرم! شاید خیلی ها فکر کنم محبت کردن کار سختی و پس بگن نمی شه! یه نمونه شو مثلا مثال می زنم: اگر پدرتون چایی دوست داره، می تونید زمان بندی هاتون رو بکنید، ساعتتون رو تنظیم کنید ^_^ تا وقتی از سر کار رسید خونه، یه چای خوب از دست دخترش نوش جان کنه. چ,چطوری,مرد,خوشحال,کرد ...ادامه مطلب
سلام بنده دختری 24 ساله هستم و 1 ماه هست که عقد کرده ام با پسری که به اصرار خودم و علی رغم مخالفت شدید خانواده با او عقد کردم. خانواده ام شدیدا مخالف بودند تا این حد که در مراسم عقد من حضور نیافتند به این دلیل که من ترکمن بودم و اون نبود و این از دید خانواده ام یعنی طرد شدن دختر . از طرفی پسر و خانواده ی او کاملا در تمام مراحل حامی من بوده و طی این دو سال همیشه بهم عشق ورزیدن. به طور کلی نامزدم از هر نظر یک مورد شایسته و قابل قبول است و به من هم خیلی خیلی علاقه دارن. در ابتدا من هم همینطور بودم ولی الان که عقد کردیم و اینکه دیگه ارتباط زیادی با خانواده ام ندارم,از اینکه دارمت از خدا ممنونم,از اینکه دارمت خوشحالم,خوشحالم از اینکه تورو دارم ...ادامه مطلب