سلام قصد دارم تجربه خودم رو بنویسم و از تجربیات شما دوستان هم بهره ببرم و استفاده کنم. خیلی زور زدم و تلاش کردم عاقل باشم ولی نشد که نشد و در آخر بهش دل بستم... همون اول که حکمم خورد و دیدمش متوجه توجهات گاهاً معنی دارش شده بودم ولی با من از همه نظر تفاوت داشت پس یک درصد به عنوان کیس برام مطرح نبود، بهش بی اعتنا بودم حتی گاهی ازش بدم هم می اومد تا وقتی که خوردیم به یک پروژه مشترک، آشنایی بیشتر ما هم با دعوا سر یه پروژه کذایی شروع شد، اون شروع کرد، به خاطر سوتی که اوایل سهواً داده بودم گیر میداد، نمیخواستم جوابش رو بدم ولی شوخیش در این مورد پیام "هیچی حالیت نیست" داشت جلو بقیه و بهم برخورد و نمیخواستم کم بیارم. یک بارم وسط های پروژه صداش بالا رفت و داشت عصبانی میشد که من کوتاه اومدم. چون عذرخواهی نکرد تو دلم موند؛ ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام یه مشکلی من دارم واقعاً. خانمم کار میکنه و من هم یه کم رو محیطش حساسم. چند نفر تو اداره ش هستن که آدمهای بسیار سوء استفاده گری هستن و اونم میدونه ولی خب به خاطر اینکه باهاش ارتباط داشته باشن با همه اوکی و راحته. مثلاً یکی بهش میگه بیا جام و اونم از ترس اینکه بگن فلانی همکاری نمی کنه قبول میکنه ولی اون طرف هیچ وقت جاش نمیاد حتی اگه کار واجب و دکتر داشته باشه. آدم هست که از عمد میره با آدمهای متاهل حالت ببخشید ل زدن حرف میزنه… آدم هست که همیشه به خاطر اینکه خانمم باهاش حرف بزنه میاد الکی میگه قراره نیروی جایگزین بفرستن و کارت راحت می شه که خانمم بشینه باهاش هر چی هست درد دل کنه. بارها بهش گفتم مراقب خودت باش اینها خوب نیستن دارن گولت می زنن فکر میکنه من حساسم و می خوام محدودش کنم. والا خودش هم گاهی اوقات میگه فلانی این کار رو کرد ولی باز هم همون آش و همون کاسه اصلاً نمی خواد تو رفتارش تغییر بده. به نظرتون مشکل از کیه؟ من چطوری خودم رو آروم کنم. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام زیاد نمی خوام خودم رو معرفی کنم در این حد که ۱۷ سالمه و یه دختر چادری و معتقد و بشدت احساسی ام. راستش من یه ساله چادری شدم قبل این قضیه من طرفدار یه گروه ... بودم و خیلی دوست شون داشتم جوری که حس میکردم اعضای خانواده م هستند! بعدش به دلایل متعددی چادری شدم و دیگه چون عقایدم تا حدودی عوض شد اون گروه خواننده مورد علاقه م رو ول کردم، اونم با کلی گریه و زاری، چون می دونستم اشتباهه، ولی کلی دوستش داشتم چون اون ها طرفداران رو وابسته ی خودشون می کنن این قانونه. یه مدت بعد بشدت شیفته ی یکی از اقوام شدم حدوداً دو سه سال از خودم بزرگتره. واقعاً یه حالت سرخوردگی پیدا کردم چون دخترم برای خودم درست نمی دونستم که ابراز علاقه کنم یا بگم و خودم رو راحت کنم! از قبل هم سر ایشون با دوستان شوخی میکردیم و خلاصه تو ذهنم یه نیمچه کراشی داشتم ولی بعد چادری شدنم واقعاً خیلی به خاطره حسم خجالت میکشیدم! ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
با سلام من در دوره لیسانس از کسی خوشم میومد اما اون از دوستم خوشش میومد چون من هم دوستمو دوست داشتم هم اون رو و وقتی دیدم اون دوستم رو دوست داره بیخیال شدم. برای همین وقتی دوستم و سایر دوستانم پرسیدند من موضوع رو کتمان کردم و دوست اون شخص رو گفتم و ,نمیتونم ...ادامه مطلب