سلام به شما واقعیت اینه که شهرها روزبهروز دارن بزرگتر میشن و آشنایی آدمها نسبت به هم، کمتر و کمتر میشه. یعنی قبلاً خیلی از مردم توی روستا یا شهرهای کوچک زندگی میکردند و برای همین، همدیگه رو تا حدود زیادی میشناختند و هر جَوونی می خواست یه گزینهی مناسب پیدا کنه، کافی بود که از خانوادهش و فامیلهاش پرسوجو کنه. امّا الآن این طور نیست. شهرها خیلی بزرگ شدند و جمعیتشون خیلی زیاد شده. الآن شهرها پر اند از شهروندانِ غیربومی که اصالتشون برمیگرده به جایی دیگه. سوال: حالا ما مجردها چه کار باید بکنیم؟ حالا که خیلی از جَوونهای همین وبلاگ ابرازِ ناراحتی میکنند که ((اطرافم هیچ گزینهی مناسبی که من بشناسم وجود نداره. شرایط شغلی-تحصیلیم هم طوری نیست که بتونم با گزینههای مناسب آشنا بشم. فقط داره سنم زیاد میشه. هیچ امیدی به پیداشدنِ گزینهی مناسب در آینده ندارم.)) همین الآن اگه برید بالای صفحه و گزینهی (آموزشهای همسریابی) رو بزنید، میبینید که مردم ۱۹ مطلب پیرامون (پیدا کردن دختر خوب برای ازدواج)، و ۱۰ مطلب پیرامون (واسطه گری در ازدواج) نوشتند که زیرِ هر کدوم از این مطالب [در بخشِ نظرات] خیلی از جَوونها ابرازِ موافقت و همدردی کردند. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام خسته نباشید آقایون محترم لطفاً جواب بدید. این داستان در مورد خواهرمه من خودم متاهلم. اون کوچیکتره تو محیط کارش عاشق یه پسره شده و همکاران اون پسره یکی دو تا آقا هستن که خیلی با آون آقا صمیمی هستن. اوایلش لحن صحبت و برخوردشون خواهرم خوب بود. اینم بگم خواهرم دختر حساسیه زود ناراحت می شه استرس می گیره. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام دختری هستم ۱۶ ساله، یه راست برم سر اصل مطلب من خیلی حسودم! حسود و کمالگرا و به شدت بی اعتماد به نفس. البته نه اینکه به هر کسی حسادت کنم. شاید مشکلم مسخره باشه ولی مثلا یکی از همکلاسی های من خیلی محبوبه توی مدرسه چون روابط اجتماعی بالایی داره خوش قیافه ست و کلا آدم جالبیه هر جا هم می ره بدون اینکه اصلاً حرفی بزنه همه معلمان و ... ازش خوش شون میاد. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام وقت تون بخیر من یه پسرم که چندین ساله که دارم بد شانسی میارم، حالا نمی دونم می گم بد شانسی درسته یا اینکه بگم قسمتم اینجوریه یا هم ... و این قضیه چندین ساله که داره برام اتفاق میفته استارتش از زمانی خورد که من به خاطر مریضی که داشتم می تونستم معافیت بگیرم و نرم سربازی ولی چند ماه قبل اون قانون تغییر کرده بود و من محبور شدم برم سربازی کلی تلاش کردم که بیفتم شهر خودم ولی هی نمیشد و انگار هر چی من تلاش میکردم باعث میشد که شرایط برای من سخت تر بشه و جای سخت تری بیفتم، با سختی و مشکلات سربازیم تموم شد. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
دوستان سلام یه سوال برام مطرحه و اونم اینکه یه آقایی که مجرده و 43 ساله شده و هرگز تا این سن ازدواج نکرده یا بهتره بگم نتونسته ازدواج کنه و بیشتر هم به خاطر مسایل مالی و اقتصادی تو زندگیش بوده و هیچ خواستگاری هم تا حالا نرفته، صبر و تحمل کرده زحمت کشیده ولی خب، وقتی به شرایط مطلوبِ خودش رسیده که شده 43 سالش. این رو تو پرانتز بگم مسیر زندگی هر کسی با دیگری متفاوته یکی تو مسیری می افته که توی 25 سالگی همه چی داره یکی هم با وجود زحمتی که کشیده نتونسته شرایط زندگی رو فراهم کنه و زمانی به شرایط مناسب رسیده و تونسته خونه بخره، خودرو بخره، درآمد مناسب ایجاد کنه اما توی 43 44 سالگی. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
چرا این عشق این قدر مظلوم واقع شده که هر احساسی رو فورا می گیم عشق؟ حالا این عشق که حد اعلای دوست داشتنه کاری باهاش ندارم، اما این دوست داشتن سطحی رو یه کم معنا کنیم، واقعا دوست داشتن، همان تپش قلبیه که خود به خود با دیدن یکی دیگه رو می گیم دوست داشتن. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام من یه پسر بالای ۲۰ ساله م .سرم تو کار خودمه و خیلی آرومم. توی دانشگاه از یک دختری که هیچ وقت فکر نمی کردم ازش خوشم بیاد خوشم آمد و دل رو باختم که باختم. تا به حال تجربه این طوری نداشتم و می خواستم آروم آروم بهش بگم ولی شرایط جوری شد که مجبور شدم همون اول ارتباط بهش بگم که ازش خوشم میاد. با اینکه با هم کلاس مشترک داشتیم اما من رو نمی شناخت و یه بار که حضوراً حرف زدیم به شکل غیر مستقیم جواب منفی داد . ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
دختری هستم 25 + سال، در جایی مشغول به کارم اون جا با آقایی چند سال بزرگتر همکارم، که اجتماعی و سر زبون دار و با اعتماد به نفس بالا هستند. قبلا رفتار معمولی داشتند با من مثل بقیه، و منم باهاشون معذب نبودم و مسائل کاری انجام میدادیم می رفت ولی یک مدّت هست هنگام برخورد با من با حالت خجالت سرشون می ندازن پایین و اصلاً حتی سلام هم نمیدن (البته بعدش در همون حالت جواب سلام منو می دن)، ولی نمی دونم این مواجهه با حالت خجالت و شرم و معذب بودن چیه که در برابر من درپیش گرفته در صورتی که قبلا نبود و با بقیه خانم ها این جوری نیست کلا شخصیتش این جوری نیست. با اینکه پوشش و رفتار رسمی و موجهی دارم با آقایون هم بلد نیستم عشوه و زل زدن خیره شدن و.... ولی باعث شده به خودم شک کنم! ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلاممن دچار یه وسواس فکری شدم اعصابم خیلی خرابه از این بابت. این وسواس رو اعصابم هم تاثیر گذاشته وسواس فکری من اینه هر رفتاری انجام می دم یا حرفی می زنم تو ذهنم مرور می کنم که نکنه تو حرف هام یا رفتارهام گناهی انجام داده باشم. میام مرور می کنم که نکنه مرتکب گناه شده باشم غافل از اینکه خود این وسواس... خواهش می کنم راهکارهایی بدین تا بتونم این کار و ترک کنم چون واقعا حالم خیلی بده... ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
آیا فکر می کنید چاق هستید یا بدن زشتی دارید؟ یا این بینی یا گوش شماست که شما را آزار می دهد؟ باید بدانید شما تنها نیستید. همه ما چیزی داریم که آرزو می کنیم بتوانیم آن را در بدن خود تغییر دهیم. برای برخی از افراد این به یک وسواس تبدیل می شود و می تواند منجر به افسردگی، اضطراب، اختلالات خوردن و سایر مشکلات جدی سلامتی شود که نیاز به کمک پزشکی دارند. این 10 راه را در نظر بگیرید که میتوانید نسبت به خودتان و بدنتان احساس بهتری داشته باشید: بدن خود را دوست داشته باشید 1. به خودتان احترام بگذارید و با خود مهربان باشید. آنچه هستید و بدنی که با آن متولد شده اید را بپذیرید. شکل بدن، 85 درصد ارثی است. با احترام و مهربانی با خود رفتار کنید و مراقب بدن خود باشید. این تنها بدنی است که داشته اید و خواهید داشت، پس با آن خوب رفتار کنید. 2. زمان کمتری را جلوی آینه و روی ترازو بگذرانید. آیا زمان زیادی را جلوی آینه می گذرانید و به این فکر می کنید که چه مشکلی در صورت یا بدن شما وجود دارد؟ این عادت را ترک کنید و سعی کنید زمان بیشتری را صرف انجام کارهای سازنده مانند ورزش کردن یا پیاده روی در فضای باز کنید. آنگاه احساس بهتری نسبت به خود خواهید داشت و انرژی شما بیشتر خواهد شد. 3. از مقایسه خود با دیگران دست بردارید. سعی کنید خود را با افراد دیگر به خصوص مدل ها و افراد مشهور مقایسه نکنید. هر کسی می تواند در عکس زیبا به نظر برسد مخصوصا اگر عکس هایش فتوشاپ باشد. افراد مشهور، دارای آرایشگران و طراحان حرفه ایی هستند. پس به شما اطمینان می دهیم این عکس ها همیشه گویای حقیقت واقعی نیستند. شما هم می توانید خود آرا و مرتب باشید و برای بهتر شدن خود تلاش کنید. از مقایسه خود با دیگران دست بردارید. 4. زمان کمتری را, ...ادامه مطلب
گاهی شرایط زندگی آنقدر مرا زیر منگنه میگذارد که از توان و تحمل من خارج است. متأسفانه راه چاره ای نیز وجود ندارد. به دلیل ایده آلیست بودن پدرم و خانواده اش، مادرم در تمامی سال های زندگی زناشویی خود تحت تحقیر و تمسخر و توهین پدرم قرار می گرفت و محدودیت های سنگین مالی نیز برایش در نظر گرفته شد. خلاصه میکنم شرایط نابهنجار منجر به مشکلات روانی در مادرم گردیده و در حال حاضر مادرم آنقدر غیرطبیعی رفتار میکند که ناخواسته و ناخودآگاه به ما آسیب میرساند، مشکلات شدید حافظه، بدبینی های افراطی، از دست دادن فهم و درک موارد عادی روزمره و خلاصه نمیتوان به زندگی با او ادامه داد. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام من دختری ۲۷ ساله هستم. چهرهای معمولی دارم و کارمندم. تا الآن برای ازدواج موارد زیادی بهم معرفی شده اند ولی هیچ کدوم شون هو کفو من نبودند و واقعاً شرایط خوبی نداشتند. مثلاً آخرین موردی که اومدند آقا پسر مطلقه بودند و بعد از چند جلسه تازه به ما گفتند که تجربهی ازدواج داشتند و طلبکارانه به ما گفتند که چرا از اول از ما نپرسیدید! مورد قبلی ایشون هم پسری ۳۰ ساله بودند که در جلسههای اول بین حرف هاشون به من حرفهای محبت آمیز زیادی زدند ولی یک دفعه غیب شون زد و بعد با پیگیری از معرف فهمیدم که منصرف شدند و از این قضیه من یک ماه مریض شدم چون تاکنون با هیچ پسری نبودم و از هیچ پسری حرف محبت آمیز نشنیده بودم و فکر میکردم ایشون واقعاً به من علاقمند شدند. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلامبهتر دیدم شروع موضوع با یه مطلب طنز باشه: تفاوت طرز فکر زن و مرد در موارد مختلف سالگرد ازدواج:زن: امیدوارم همیشه عاشق بمانیم و شمع زندگیمان نورانی باشد.مرد: عزیزم کی کیک می خوریم؟ روز زن:زن: مهم نیست هیچ هدیه ای برام نخریدی، وجود خودت برام مهمه!مرد: خوشحالم که تو رو انتخاب کردم، آشپزی تو عالیه خانم، شام چی داریم؟ روز مرد:زن: اصلا قابلتو نداره کاش می تونستم هدیه بهتری بگیرم.مرد: حالا اشکال نداره خانم، سال دیگه جبران می کنی؛ چه بوی غذایی میاد!!! گفتی شام چی داریم؟ ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام به همههمین طور که توی فضای مجازی میگردم همه چی خوبه تا وقتی که میرسم به قسمت نظرات ایرانیها! می دونم که دلایل خیلی زیادی داره، من نمی تونم اینها رو انکار کنم؛ فقط اومدم بگم می دونم دلایل زیادی هست که ناامید باشیم ولی خواهش میکنم یک دلیل پیدا کنید که خودتون رو خوشحال کنید. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام یک نکته قانونی درباره جهیزیه وجود داره که موقع ازدواج بهش توجه نمی شه، اول به ماده ۱۱۰۷ قانون مدنی که نفقه رو تعریف کرده توجه کنید: نفقه عبارت است از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزینههای درمانی و بهداشتی و خادم در صورت عادت یا احتیاج به واسطه نقصان یا مرض. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب