من چه بلایی سرم اومده ؟ واقع بین شدم یا افسرده ؟

ساخت وبلاگ

سلام به همه دوستان

حدود دو سال قبل برای کارهای پایانامه ام از طریق نت با اقایی که دو سال ازم بزرگتر بود اشنا شدم. ایشون برای ارضای نیازهای جنسی شون از طریق حرف زدن خودشون رو تخلیه میکردن و من اوایل متوجه نمیشدم بعد دیدم من واقعا الوده شدم با اینکه بیشتر شنونده بودم ولی الوده شدم.

هیچ وقت همدیگرو ندیدیم فکر میکردم شاید برای ازدواج من رو بخوان ولی بعد از مدتی که برای دکترا تهران قبول شدن و هیچی نگفتن که همو ببینیم متوجه شدم من رو نمیخوان حتی گفتن عاشق دختری از همکلاسی اشون شدن با کمال بی شرمی وقتی فهمید من دوسش دارم گفت دوست دارم از دم دانشگاه که رد میشی منو دست تو دست عشقم ببینی.

خلاصه با این مسائل من بیشتر تو خودم رفتم تمام اون قضایا تموم شده مدت زیادی هست ولی من تبدیل شدم به ادم بی احساس و بی تفاوت دیگه مثل قبل دوست ندارم ازدواج کنم حتی با دیدن این مسائل متنفر میشم.

مسائل جنسی رو خیلی دوست داشتم ولی الان سرد سرد شدم. تمام اهدافم خارج از محدوده ی ازدواج شده. البته گفتنی هست زمانی هم که برام خواستگار سنتی میومد ادا های زیادی میومدن. در کل دیگه از ازدواج و بار مسئولیتش بدم میاد. حس میکنم یه ادم سرد و بی روح شدم. یک ماه پیش پسری که ازم یه سال کوچکتر بود بشدت تصمیم به ازدواج با من رو داشت از خودم روندم. اونقدر گرم بودم الان اینقدر سرد. بچه ها من چه بلایی سرم اومده ؟ واقع بین شدم ؟ یا افسرده ؟ تصمیم دارم تنها زندگی کنم.

موضوعات مرتبط: مسائل دختران جوان , خانواده برتر...
ما را در سایت خانواده برتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : رضا رضوی khbartar بازدید : 112 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 1:32

خبرنامه