پسر مورد علاقم به مادرش وابسته است

ساخت وبلاگ

سلام

دختری 20 ساله هستم که دو ساله با یکی از اقوام در ارتباط هستم و خانواده هامون به غیر از پدر من در جریانن . علت ازدواج نکردنمون اینه که من فعلا آمادگی ازدواج ندارم و همچنین ازدواج در سنین پایین رو نمی پسندم، هم اینکه ایشون فعلا شرایط شغلی مناسبی ندارن .

مشکلی که مدت هاست ذهن منو درگیر کرده و حتی باعث شده به فکر جدایی بیفتم خانواده ی ایشونه ؛

این آقا، اخرین بچه از 4 بچه هستن و در نوزادی پدرشونو از دست دادن و مادرشون در واقع هم پدرشون بوده هم مادرشون . با مادرشون فامیل هستیم اما رابطه ی خانوادگی نداریم به صورتی که هر وقت میرفتیم منطقه ی اونا در حد یه سلام و احوال پرسی سر میزدیم بهشون .

از وقتی خانواده هامون متوجه شدن که ما با هم در ارتباطیم طبیعیه که مواجه شدن با هم براشون سخت شده، حتی خود من تا خانوادشونو میبینم از خجالت آب میشم و یه سلام علیک سرد صورت میگیره بینمون .

حالا این از نظر من و مامانم مشکلی نیس اما خانواده ی ایشون در حالیکه خیلی سرد برخورد میکنن ( که از نظر ما تا حدی طبیعیه) انتظار دارن من و مامانم کلی گرم بگیریمشون و به نوعی خودشونو سرسنگین بگیرن و ما بریم جلو، انگار نه انگار که اونا خانواده ی پسرن و اگر به پا پیش گذاشتنه اونا باید بیان جلو .

ادامه مطلب
خانواده برتر...
ما را در سایت خانواده برتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : رضا رضوی khbartar بازدید : 131 تاريخ : شنبه 15 مهر 1396 ساعت: 18:34

خبرنامه