خانواده برتر

متن مرتبط با «نگرانم» در سایت خانواده برتر نوشته شده است

نگرانم از این که نکنه رفتارها و ... گناه باشه

  • سلاممن دچار یه وسواس فکری شدم اعصابم خیلی خرابه از این بابت. این وسواس رو اعصابم هم تاثیر گذاشته  وسواس فکری من اینه هر رفتاری انجام می دم یا حرفی می زنم تو ذهنم مرور می کنم که نکنه تو حرف هام یا رفتارهام گناهی انجام داده باشم. میام مرور می کنم که نکنه مرتکب گناه شده باشم غافل از اینکه خود این وسواس... خواهش می کنم راهکارهایی بدین تا بتونم این کار و ترک کنم چون واقعا حالم خیلی بده... ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • خنده ها و شوخی های زیاد دختر مورد علاقم نگرانم کرده

  • سلام یه سوال دارم من یه پسر کاملا مذهبی هستم و واقعا نجابت و پوشش همسرم برام مهمه ، توی دانشگاه ما همه دخترا ملزم به پوشش چادر بودند ، من با دختری آشنا شدم که خب ظاهر موقری داشت ، البته زیاد میخندید و شوخی میکرد . ولی هیچ وقت ارتباط خاصی با هیچ پسری در دانشگاه ازش ندیدم از طرف دیگه هم پوشش اجباری دانشگاه اجاره نمیداد بفهمم واقعیت ظاهرش چه جوره ؟ پروفایل تلگ, ...ادامه مطلب

  • نگرانم ناراحتی های الانم بعد تموم شدن مشکلم باقی بمونن

  • سلام دوستان حتما برا همه پیش اومده که مدتی مثلا چند ماه یا یک سال درگیر قضیه ای هستند مثل آزمون، مشکل خانوادگی، بیماری ، مشکل مالی و ... وقتی واسه ادم مشکل یا گرفتاری پیش میاد یا اوقات خوشی نداره مسلما یه نوع غمگینی، ناراحتی، تغییر رفتار و مشکلات خلق و خو هم گریبانش رو میگیره. من الان تو وضعیت نسبتا ناخوشایندی هستم و تا مدتی درگیر یه قضیه هستم .خب بخاطر همین مشکلم،رفت و آمدم به بیرون کم شده و حالت غمگینی منو گرفته که گاهی بیخود گریه میکنم و میگم اصلا چرا زندگی میکنیم و از این ناراحتی ها ( البته بگم که حس زندگی کردن رو از دست ندادم ها مثلا میگم میخندم گاهی میگردم ولی خب کمی هم حس ناراحتی دارم) حالا سوالم اینه که بعد مدتی که این مشکل من رفع شد و تموم شد، آیا این حالات من هم از بین میره؟ (همین ناراحتی و بی حوصلگی) یا اثراتش میمونه؟ همش نگرانم نکنه ناراحتی های الان من بعدا برام مشکل روحی ایجاد کنه! یا بعد تموم شدن مشکلم بازم ناراحتم باشم! ممنون میشم اگه تجربه ای دارید بگید. اقای نجفی صورت سوال رو بذارید: همش نگرانم ناراحتی های الانم بعد تموم شدن مشکلم،باقی بمونن., ...ادامه مطلب

  • با وجود همسایه م ، برای آینده نگرانم

  • سلام من دختری هستم بیست و چند ساله ، دقیقا پارسال بود که برام خواستگاری رو یکی از اقوام معرفی کرده بودن ... زنگ زدن و قرار گذاشتن بیان خونه مون . وقتی زنگ خونه مون زدن بابام ایفون زد و رفت دم در خونه که خوشامد گویی بگه که دید خانواده خواستگار دارن با پسر همسایه مون حرف می زنند و بعد اومدن تو ... رفتارهاشون بسیار عجیب بود مثلا هیچ کدوم درباره پسرشون حرف نمی زدن حتی در مورد من نمی پرسیدن بیشتر مجلس سکوت بود مگر اینکه پدرم ازشون سوال می کرد ... پسره ذره ای نگاه نمی کرد جو جوری بود که خدا خدا می کردم بلندشن و برن . یکی دو بار خواستم بلند شم و مجلس ترک کنم ... خواستگار زیاد داشتم ولی تا حالا مثل اینا نبودن اصلا برا چی اومده بودن ... رفتن و دیگه زنگ نزدن ... خیلی رفتاراشون زشت بود خیلی ... اصلا رفتن اونا برام مهم نیست چون احساس می کنم هم فرهنگ نیستیم ... ولی اگه یه روزی یکی اومد که سخت خواستمش و برای ایندم دیدم که فرد مناسبیه اون وقت با این همسایه مون چیکار کنم ... در اصل من شکم به همسایه مونه ، جوونه سن و سالی نداره ولی از اون بی ذات هاست . کلا آدم درستی نیست اینو خیلی ها میگن ... حالا خیلی نمی خوام بازش کنم .... یعنی آیندم با وجود این همسایه مون چی می شه شرایط عوض کردن خونه رو هم نداریم . حتی کسی چندین سال پیش خونه رو ازش خریدیم از دست همینا فرار کرد البته به گفته همسایه ها ., ...ادامه مطلب

  • بعد از فوت یکی از همسایه ها ، نگرانم که مرگ منم نزدیک باشه

  • سلام دوستان خواهشا کمکم کنید ، اول شرایطم رو بگم بعدش مشکل رو بگم . من دختری ۱۸ سالم که ویژگی های شخصیتیم برونگرا ،احساساتی ،محافظه کار و بلند پرواز ! حقیقتش تابستون قبل کنکورم  استرس داشتم و و کلا کنکور رو نخوندم . امسال ولی میخونم حسابی . حقیقتش حدود ۱ هفته بعد کنکورم یکی از دخترای آشنا که حدود ۲۵ سالش بود از بالکن پرت شدن زمین و به طور ناگهانی فوت شدن . شبش هم مراسم خواستگاریش بوده ... من تاب, ...ادامه مطلب

  • شوهرم با دانشجو هاش خیلی خوش برخورده و من نگرانم

  • سلام به همه من اخیرا نامزد شدم، همسرم استادم بود و من دانشجوش. بعد از دو سال تونستیم با هم محرم بشیم. من چون خیلی دوسش دارم خیلی روش حساسم. اون البته بیشتر! حالا مشکل من: همسرم سن زیادی نداره و دانشجو هاشم اکثرا دختر هستن. همسرم خیلی خوش برخورده و رابطه ش با دانشجو هاش صمیمی هست. نمیدونم چه جوری بهش بگم که من با این رفتارش ناراحت میشم. میترسم شان خودم زیر سوال بره. تنها واکنشی که به این حساسیت من نشون داده اینه که جلو من اصلا اصلا با دانشجوهاش حرف نمیزنه و باهاشون جدی برخورد میکنه. چه جوری متوجه بشم که این صرفا تعامل بین استاد دانشجو هست یا ممکنه این وسط چی, ...ادامه مطلب

  • پدر خواستگارم ازدواج مجدد کرده، حالا من نگرانم

  • سلام دختری هستم 25 ساله که پسری 27 ساله حدود 3 سالی میشه که با هم در ارتباط هستیم و خانواده هامونم در جریانن، به خواستگاریم اومده. ایشون رو دوست دارم و فکر می‌کنم مورد مناسبی برای ازدواج هست اما تقریبا دو ماه پیش بهم گفت که پدرش چندین سال پیش، یه خانمی رو عقد کردن بدون اطلاع خانواده و طلاقش هم ندادن هنوز. ولی زندگی خودشون هنوز پابرجاست و مادرش به دلایلی از پدرش جدا نشدن. دوست و آشناهاشونم فکر میکنن این قضیه پدرشون حل شده و اون خانم دیگه توی زندگیشون نیست. بخاطر همین از منم خواست که در مورد پدرش به خانوادم چیزی نگم، چون قضیه تموم شده و کسی چیزی نمیدونه. الا, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها