سلام یه پسر 24 ساله هستم . دانش آموخته یکی از دانشگاه های خوب کشور ، چند وقت قبل از طرف خانواده یه کیس مناسب به من معرفی شد برای ازدواج. ما هم رفتیم یه تحقیق اولیه کردیم . دیدیم خانواده خوبی هستن قرار خواستگاری گذاشتیم. دختر ظاهرا دختر خوب و نجیبی به نظر میرسید غافل از این که یه دروغگوی حرفه ای هستش. من چون خودم قبلا دوست دختر نداشتم و با این روابط مخالفم به ایشون گفتم که دوست ندارم همسرم چنین روابطی قبل از من داشته باشه. این دختر هم قسم و آیه که من تا حالا دستم به نامحرم هم نخورده چه برسه به این که بخوام دوست بشم. اما وقتی بنده یه کم بیشتر از ایشون تحقیق کردم دیدم ای دل غافل !!! ایشون نه یکی بلکه چند تا دوست پسر تا حالا داشتن. وقتی بهش گفتم من ته تو کارات رو در آوردم شوکه شد و به من گفت چون به من علاقه داشته بهم دروغ گفته. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
می خوام کمی فضای سایت از جدی بودن و همه ش ناراحتی در بیاد و کمی فضای طنز هم بگیره. می خوام خانمها از خاطرات خنده دارشون بگن که خواستگارهاشون چگونه میخواستن خام شون کنن تا جواب بله رو بگیرن و شما ناکام شون کردین. داستانهای مواجه با عاشق هاشون بگن یا خواستگارهای سمج شون که هر روز یک داستان را رو میکردن و فیلم های زیادی بازی میکردن که به شما نزدیک بشن. خلاصه با اون هایی که از در مینداختین شون بیرون از دیوار می اومدن. از اون لحظاتی بگین که مثلاً رفتین از بد حادثه چند ساعتی با یکی از این خواستگارتون پشت درهای بسته حرف بزنین و آقا یهویی فیلم هندیش می کنه بگین شاهد چه صحنه ای خنده دار یا پر رویی یا هی..ز بازی طرف بودین و واکنش شما تو اون لحظات چی بوده. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام وقت همه بخیر من یه پسر 33 ساله ام. چند وقته تصمیم گرفتم ازدواج کنم. اما نمی دونم به کی بگم تا گزینه مناسب بهم معرفی کنه. اطرافیانم ازشون کمک می خوام که از اقوام یا آشنا کسی هست معرفی کنید. اما واقعاً از تنهایی خسته شدم. فکر میکنم دارم افسرده می شم و این تنهایی آزارم میده. دوست دارم تشکیل خانواده بدم اما هیچ کسی کمکم نمی کنه. البته از نعمت پدر و مادر و برادر و خواهر محرومم و فقط یه عمه مریض برام مونده که سنش هم بالاست. گه گاهی بهش رسیدگی میکنم. ولی تهش به خودم می گم آخر و عاقبتت می خواد چی بشه این تنهاییه تا کی. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام من دختری 24 ساله هستم که به کل امیدم رو نسبت به آینده از دست دادم. دوستان من قصد ازدواج دارم اما خواستگار ندارم در گذشته فقط 2 تا خواستگار داشتم اولیش 17 سالم بود مدرسه میرفتم طرف فامیل دورمون بود دلیل رد کردنم اولیش به خاطر نداشتن شغل بود چون اون آقا پسر 28 سالش بود و هیچ شغلی نداشت و اون موقع خب بیشتر دوست داشتم تحصیل کنم و علاقه مند به اون آقا نشدم. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
دوستان سلام یه سوال برام مطرحه و اونم اینکه یه آقایی که مجرده و 43 ساله شده و هرگز تا این سن ازدواج نکرده یا بهتره بگم نتونسته ازدواج کنه و بیشتر هم به خاطر مسایل مالی و اقتصادی تو زندگیش بوده و هیچ خواستگاری هم تا حالا نرفته، صبر و تحمل کرده زحمت کشیده ولی خب، وقتی به شرایط مطلوبِ خودش رسیده که شده 43 سالش. این رو تو پرانتز بگم مسیر زندگی هر کسی با دیگری متفاوته یکی تو مسیری می افته که توی 25 سالگی همه چی داره یکی هم با وجود زحمتی که کشیده نتونسته شرایط زندگی رو فراهم کنه و زمانی به شرایط مناسب رسیده و تونسته خونه بخره، خودرو بخره، درآمد مناسب ایجاد کنه اما توی 43 44 سالگی. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام و وقت بخیر به همه ی دوستان. سوال من از دختر خانمهایی هست که خواهر مجرد بزرگتر از خودشون داشتن در حالی که خودشون هم در سن ازدواج بودن.با فرض اینکه خواهر شما سنش نزدیک سی و خودتون در دهه ی بیست باشید.و خب طبیعتاً کسانی که تو این شرایط بودن بهتر درک می کنن که چه چالشهایی تو این شرایط در مورد ازدواج شما به عنوان خواهر کوچکتر وجود داره.مسئلهی من بیشتر احساسات خودمه که برام خیلی سخته قبل از خواهرم ازدواج کنم (حتی فکر کردن به این شرایط قلبم رو به درد میاره و نمی تونم حتی بهش فکر کنم) به دلایل مختلف که به طور خلاصه و کلی ایجاد فشار روحی و اجتماعی زیاد برای خواهرم هست و از نظر خانواده فشار خاصی وجود نداره. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
نظرتون راجع به این متن از شبکه اجتماعی ایکس(سابقاً تویتر) چیه؟ ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
دوستان عزیز من دختر ۳۲ سالهای هستم، خواستگاری دارم ۴۳ ساله، در یک مراسم خانوادگی همدیگر رو دیدم و از طریق یکی از اقوام دور بهم معرفی شدیم. با هم نسبت خانوادگی نداریم. این نکته اضافه کنم از لحاظ ظاهری اصلاً بهشون نمیخورد ۴۳ ساله ش باشه حدوداً چهار پنچ سال جوانتر میخورد. تا حالا چیز بدی ازش ندیدم پسر درونگرا و آرومیه، سرش تو کار خودش، برعکس من که برونگرا هستم و میخوام حرف بزنم. ایشون دوست داره بیشتر گوش کنه، ازش سؤال کردم، ایشون گفت من دوست دارم شما حرف بزنی و من لذت می برم، ولی چیزی که منو اذیت میکنه اینه درست ایشون درونگراست درکش میکنم امّا حس میکنم پسر مرموزیه، انگار دوست نداره از گذشته اش بگه، تو عکسهای که مربوط به پنج شش سال پیش دیدم دست ایشون یه حلقه است، از خودش پرسیدم گفت چیزی نبوده و انگار خیلی آشفته شدند و ناراحت، من هم ادامه ندادم. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام ممنون از همگی که برام وقت میذارین و راهنمایی میکنید. داستان از این قراره که من حدوداً ده یا یازده سال پیش وقتی که اول دبیرستان بودم (یعنی اوایل شروعش) اون موقع آدم مقیدی نبودم یعنی چادری نبودم در واقع میونه خوبی با چادر نداشتم. در اون زمان با ترغیب دوستانم (البته نمی خوام کارم رو توجیه کنم فقط دارم توضیح می دم) با یه پسر حرف میزدم و چون خودم گوشی نداشتم با گوشی بابام باهاش حرف میزدم. و چون زیاد نمی تونستم گوشی رو پیش خودم نگه دارم فقط دو یا سه بار در حد یکی دو دقیقه تلفنی باهاش حرف زدم و دو سه هفته هم آخر هفتهها یه کم با هم پیامکی حرف میزدیم. و چون تو یه جمع مردونه بزرگ شده بودم از قربون صدقههای الکی خوشم نمی اومد و هر وقت اون کلماتی مثل عزیزم استفاده میکرد من عصبانی میشدم و اونم دیگه استفاده نمیکرد یعنی فقط بار اول این کلمات رو گفت و بعد اون من اجازه ندادم. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
با سلام و احترام من ساکن شهرستان هستم در کنار شهری بزرگ. تاکنون حدود ۱۰۰ تا جا تماس گرفتیم که به خاطر ساکن شهرستان بودن نزدیک ۱۵ تا ۲۰ مورد به ملاقات اولیه رسیده که در بین این موارد هم یک مورد به جلسه دوم رسیده. دلایلی که از معرفان شنیدم برای جواب منفی ساکن شهرستان بودنه و اینکه دختر خانم هایی که من پسندیدم آنها مرا نپسندیدند.البته فاصله شهرستان تا شهر حدود ۱۰ کیلومتره نه زیاد و اینکه من چون مال این شهرستان نیستم از نظر فرهنگی و فکری اصلاً به هم نمی خوریم هر چند در این شهرستان هم خواستگاری رفته ام که شباهت بین ما خیلی کم بوده. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام دوستان من ۲۸ سالمه مجردم، دوس دارم با دختری ازدواج کنم اهل سازش و تحمل سختی و خدای نکرده نداری و ... باشه. فعلاً وضع مالی خوبی هم ندارم.شرایط ازدواجم ندارم ولی خب می خوام بدونم نظرتون چیه. می گم آدم روز خواستگاری کل درآمدش رو نگه، یه جوری بگه که دروغ هم نباشه.تا ببینه دختره خودش رو می خواد یا پولش هم براش مهمه، در واقع اگر دختره فکر کنه درآمد پسره زیاد نیست آیا باز باهاش ازدواج می کنه با نه؟ نظرتون چیه؟ ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلامآیا باید علت جواب نه رو تو خواستگاری حتماً به خانواده دختر گفت یا نه؟ به نظرم بگیم ممکنه باعث افسردگی و ناراحتی بشه، من چند جا خواستگاری رفتم و پسند نشد و روز بعد تلفن زدیم و گفتیم نه و دعای خیر هم کردیم و همه چیز به خوبی تموم شد، ولی بعضی جاها اصرار داشتن که علت اینکه نه گفتیم بهشون رو بدونن، حالا مجبور شدیم به اصرار علت رو بگیم بعد قشقرق شد، مثلاً یک نفر بهمون بعد جلسه خواستگاری گفت که قبلاً دختره نامزد داشته، اینکه ازدواج با چنین همسری را تمایل داشته باشم یا نداشته باشم حق من هست. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام دخترم، یک چیزی که گاهی ذهنم رو درگیر می کنه، اینه که چه جوری باید در جلسات خواستگاری تشخیص بدیم که طرف مقابل مون واقعاً آدم معتقدی هست یا همون مذهبی (واقعی)؟ ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
یک سالی هست با آقایی آشنا شدم و در رفت و آمدم باهاش... با هم قول و قراره ازدواج داریم از تمام کم و کسری هاش که بگذرم و بخوام خوبیهاش رو ببینم یه مورد هست که منو به شک انداخته، مدتی شیشه می کشیده و الآن ترک کرده حدود یک سال متادون مصرف می کرده و بعد از اون هم دیگه کلاً سراغ مواد نرفته و چند سالیه پاکه... خودش اذعان داره ضربهای که اینکار به خودش و خانواده ش زده باعث شده که کلاً برای همیشه سراغ این چیزها نره و به اصطلاح سرش به سنگ خورده... من در این راستا می دونستم و تاکنون به خانواده م نگفتم و کم داره قضیه ازدواج مون جدی میشه و خانوادهها دارن با هم آشنا میشن... نمی دونم کارم درسته یا نه... ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام من پسری ۲۵ ساله هستم و کارشناسی مهندسی کامپیوتر از یک دانشگاه دولتی دارم. امسال خدا رو شکر تونستم توی آزمون استخدامی قبول بشم. الآن کارمند هستم و ماهانه حدود ۷ میلیون تومان دریافتی دارم. البته بعد از ظهرها هم به صورت دورکاری برنامه نویسی انجام میدم و از این راه هم حدوداً ۷ یا هشت میلیون تومان درآمد دارم و در کل در ماه دیگه خیلی به خودم فشار بیارم حدود ۱۵ تا ۱۶ میلیون درامدم هست (حقوق کارمندی به علاوه شغل دومی که بعد از ظهرها انجام میدم). ادامه مطلب, ...ادامه مطلب