میدونید عجیبترین حس در دنیا چیه؟اینکه بینهایت عاشق کسی باشی ولی اون شخص با حرف هاش و کارهاش و دروغ هاش عشق رو از دلت محو کنه. عجیب ترین حس در دنیاست وقتی می بینی عشق از دلت محو شده، به این علت که متوجه میشی اون شخص یک تصویر غیرحقیقی از شخصیتش و از اخلاقش برای تو به نمایش گذاشته بوده. تصویری که با حقیقت فرسنگ ها فاصله داشته. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام من یک دختر ۲۲ ساله هستم. چند وقت پیش تووی دانشگاه یک پسر دورادور و با پیغوم پسغوم بهم ابراز علاقه نشون می داد و من هم نمی دونستم باید واکنشم چی باشه. اما این قدر این پیغوم پسغوم ها و توجه ها زیاد شدن که آخرش من هم دل دادم و تووی ذهنم رویاپردازی می کردم و از این که یکی هست که دوستم داره و به زودی داره شرایط رو جور می کنه تا باهام ازدواج کنه (خودش رسونده بود قصدش ازدواجه) خیلی خوشحال بودم اما واقعاً نمی دونم چی شد که این پسر یهوویی بی خیال من شد و رفت با یکی دیگه دوست شد. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام دختری هستم ۱۶ ساله، یه راست برم سر اصل مطلب من خیلی حسودم! حسود و کمالگرا و به شدت بی اعتماد به نفس. البته نه اینکه به هر کسی حسادت کنم. شاید مشکلم مسخره باشه ولی مثلا یکی از همکلاسی های من خیلی محبوبه توی مدرسه چون روابط اجتماعی بالایی داره خوش قیافه ست و کلا آدم جالبیه هر جا هم می ره بدون اینکه اصلاً حرفی بزنه همه معلمان و ... ازش خوش شون میاد. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام من یک مرد و مدیر یک شرکت ۶۰ نفره در ... هستم، متاسفانه یا خوشبختانه به واسطه ی ویژگی هام به شدت بین کارمندان محبوب هستم، طبیعتا از بین این کارمندان، کارمندان دختر هم هستند و فداکاری و ابراز احساسات و ... بین دختر ها بیشتر رواج دارد و محبتی نسبت به من دارند. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلاممشکل من بدبختی و بیچارگی هست مشکل من اینه که افسردگی گرفتم تا حد زیادی دیوونه شدم اون قدر که با خودم حرف می زنم. من مثلا وقتی با گوشی که کار می کنم توی همین تایپ و چت کردن ساده با کسی وقتی می خوام یه جمله سلام چطوری؟ رو بنویسم پنج شش بار یا حتی بیشتر پاک می کنم و دوباره تایپ می کنم حتی اگه این جمله رو برای طرف مقابلم ارسال کرده باشم و حتی اون سین زده باشه دو طرفه پاک می کنم و دوباره می فرستم. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلامراجع به وارد رابطه شدن با دختر سنتی احتیاج به مشورت دارم.بنده شغلم برنامه نویس هست 24 سالمه , سربازی نرفتم هنوز لیسانس هم به این زودی ها نمی گیرم. دختر خانومی که باهاش 1 ماهه وارد رابطه شدم 23 سالشه دانشجوی ارشد هست. ایشون گفتند که من اولین موردی هستم که باهاش وارد دوستی شدن ولی محدودیت زیاد دارن یعنی تا حالا دست هم رو نگرفتیم من با این موضوع مشکلی ندارم ولی من اصلا دید خوبی نسبت به ازدواج سنتی ندارم و به نظرم مناسب این نوع ازدواج نیستم. ایشون میگن تا حالا خواستگار زیاد داشتن ولی به هیچ کدوم حس خاصی که به من دارن رو نداشتن. منم ایشون رو دوست دارم ولی ایشون مثل من جاه طلبی خاصی ندارن و بیشتر اهل قناعت هستند. به من گفتند تا 1 سال دیگه حدودا حتما باید برم خواستگاری شون . ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
با آقایی در دوره آشنایی هستیم که چند دقیقه یه بار ایتا و روبیکا و بله رو چک می کنه. وضعیت آنلاین بودن من رو هم زیاد چک می کنه البته آدم شکاکی نیست. همین جوری. حتی الآن که رفته کربلا با نت رومینگ آزاد گاهی چک می کنه که خدا تومن پولشه در صورتی که آدم صرفه جویی هست. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام وقت بخیر شاعر میگه؛ چه کنم با روی سیاه ارباب پسندید مرا الحمدالله سعادت شرکت در مراسم پیاده روی اربعین نصیب شد. لطفا حلال کنید. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
من تو خوشترین روزهای زندگیم بودم، یک سال تلاشم و شب بیداری هام برای معلم شدن جواب داده بود دوستان خوب پیدا کرده بودم سفر میرفتم ورزش میکردم و کلاً آدم فعالی بودم. معلم دوست داشتنی بچهها بودم مورد احترام همکارانم بودم همه اینها رو داشتم مدام افراد مختلف برای خواستگاریم می اومدن و همه اینها... بعد از تعطیلی مدارس اولین تابستون عمرم که سه تا گزینه پول، جوانی و وقت رو دارم میخواستم بترکونم. ته دلم همه ش هیجان داشتم کفش کوهنوردی خریده بودم، عضو باشگاه کوهنوردی شدم جاهایی که بانجی جامپینگ میرفتن پیدا کرده بودم، دلم میخواست منم مثل هم سن سالانم از پوسته ترسویی که دارم خارج بشم، دلم میخواست مثل بقیه باشم! همه این رویاها فقط با یه کلمه دکتر ریخت پودر شد رفت، وقتی گفت دیسک کمر داری، زیاد راه نرو، زیاد نشین، زیاد خم نشو...کوهنوردی و دوچرخه سواری و ورزش رو فراموش کن. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام زیاد دیدم سؤال می شه و پست گذاشته می شه از دخترهایی که نسبت به پسرهای اطراف شون مثل همکار همکلاسی فامیل و ... احساس پیدا میکنند، کشش پیدا میکنند و میپرسند که چه کار باید بکنیم؟ جواب ها دو دسته بودند ولی به جمع بندی نرسیدیم. الآن سؤال منم اینه کار درست چیه در این طور مواقع، باید حرکتی زد و تلاش کرد! یا منفعل بود و به جمله ازدواج قسمته تکیه کرد و منتظر بود تقدیر و سرنوشت چی برامون رقم می زنه؟! ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سلام قصد دارم تجربه خودم رو بنویسم و از تجربیات شما دوستان هم بهره ببرم و استفاده کنم. خیلی زور زدم و تلاش کردم عاقل باشم ولی نشد که نشد و در آخر بهش دل بستم... همون اول که حکمم خورد و دیدمش متوجه توجهات گاهاً معنی دارش شده بودم ولی با من از همه نظر تفاوت داشت پس یک درصد به عنوان کیس برام مطرح نبود، بهش بی اعتنا بودم حتی گاهی ازش بدم هم می اومد تا وقتی که خوردیم به یک پروژه مشترک، آشنایی بیشتر ما هم با دعوا سر یه پروژه کذایی شروع شد، اون شروع کرد، به خاطر سوتی که اوایل سهواً داده بودم گیر میداد، نمیخواستم جوابش رو بدم ولی شوخیش در این مورد پیام "هیچی حالیت نیست" داشت جلو بقیه و بهم برخورد و نمیخواستم کم بیارم. یک بارم وسط های پروژه صداش بالا رفت و داشت عصبانی میشد که من کوتاه اومدم. چون عذرخواهی نکرد تو دلم موند؛ ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
روضه ی حضرت اباالفضل علیه السلام قطع دست و ... نیست، حضرت اباالفضل علیه السلام از شرمندگی این که نتونست آب به خیمه ها ببره جان داد. خدایا به حق حضرت اباالفضل هیچ کسی رو شرمنده ی کسانی نکن که بهش امید دارن. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
الحمد الله الذی خلق الحسین نور ازل حسین و سلام علی الحسین از آسمان آید ندا اهلا و سهلا حسین رسید به کربلا اهلا و سهلا با دختر شیر خدا اهلا و سهلا با ماه آل مصطفی اهلا و سهلا همه یلا صف به صف آماده و جون به کف مدافعان حرم از پادگان نجف ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
من به یه خانم باججاب علاقمند شدم و ایشون اینقدر از لحاظ معنوی غنی هستند، مجذوب شون شدم. مادرم راضی به ازدواج نیست حتی با اینکه با ملاکهای مادرم همخوانی داره ولی میگه خیلی زوده برای ازدواج. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
با سلامدختری هستم که چند سال پیش یک عقد ناموفق داشته ام و این اولین رابطه ام با جنس مخالف بود. طرف مقابلم امّا در حد یک رابطه عادی و معقول نیز محبتی نثارم نمیکرد. چشم چران بود و باعث میشد به شدت احساس عدم امنیت در این رابطه به من دست بدهد. با ادامه یافتن رفتارهای او، اوضاع به صورتی شد که من حتی دیگر خودم را ارزشمند نمیدیدم و هر وقت با او بیرون میرفتم احساس اضطراب زیادی برایم ایجاد میشد که الآن دوباره میخواهد به خانمهای دیگر چشم بدوزد. با اینکه از لحاظ ظاهری در حد قابل قبولی بودم ولی اعتماد به نفسم به شدت افت پیدا کرده بود. این را هم اضافه کنم که آن شخص از نظر ظاهری به گفته آشنایان و حتی بستگان خود ایشان، در درجه خیلی پایین تری از من قرار داشت. مدت این رابطه کوتاه بود و به درخواست خود من تمام شد. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب